مادرم شما را به خدا قسم میدهم که مرا حلال کنید،پدر عزیزم ناراحت نباشید زیرا من هدف مشخصی داشته ام و برای رسیدن به هدفم هیچ سدی نمی تواند در برابر من مقاومت کند.هر وقت ناراحت شدید برای سرور آزادگان امام حسین (ع) گریه کنید،زیرا در زمانی که نه قلم بود نه دفتر 72 تن از یارانش خون خود را جوهر و زمین را کاغذ قرار دادند و نوشتند: مرگ سرخ بهتر از زندگی ننگین است.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر این ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
که در آن شب تازه براتم دادند
شهید امینی در سال 1344 در روستای کچب کلوا به دنیا آمد. دوران تحصیلی ابتدایی خود را در محل تولد خویش ودوران راهنمایی سال اول و دوم را در فریدونکنار و سال سوم را در روستای کچب علیا به پایان رسانید. ایشان در حین رفتن به مدرسه به روستای کچب سفلی می رفت وبه طور پنهانی در آن محل به فراگیری فنون نظامی و کار با اسلحه می پرداخت. حتی پدر و مادر ایشان از این موضوع خبر چندانی نداشتند. کارهای او شامل باز و بسته کردن اسلحه وآموزش دفاعی بوده است، تا مقدمات رفتن به جبهه را فراهم کند. سرانجام در حالی که شوق رفتن به جبهه سراسر وجودش را پر کرده بود توانست به مدت یک ماه به منطقه اعزام شود، بعد از یک ماه برای خانواده خود نامه ای نامه ای نوشت مبنی بر این که می خواهد بیشتر در جبهه بماند که با وساطت چند تن از ریش سفیدان محل این فرصت فراهم شد تا ایشان مدت بیشتری در جبهه بماند. ایشان در عملیات های زیادی شرکت داشتند که مهم ترین آن ها عملیات رمضان بود که دراین عملیات سال 61 در منطقه شلمچه به فیض رفیع شهادت نائل آمدند.